

از پاستور هردم صدایی می آید ما اختیار نداریم و نمی گذارند کار کنیم و تا بود تقصیر ها گردن دولت قبل بود و حالا که بهانه ی قبلی مندرس شده به دیوار دیگری چنگ میزنند.
بنا بر قانون اساسی، رئیسجمهوری ایران پس از رهبری دومین مقام سیاسی بلندپایهٔ کشور است و هیئت دولت و قوّهٔ مجریه (یکی از قوای سهگانهٔ ایران) تحت امر او قرار دارد. لازم به ذکر است که رئیسجمهور همچنین به عنوان مجری قانون اساسی، رئیس شورای عالی امنیت ملی و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز فعّالیّت میکند.
از سال ۵۸ تا ۶۸ مقام ریاست جمهوری تحت نظر شورای ریاست جمهوری بود،چرا که اولین رییسجمهور ایران یعنی بنی صدر به دلیل عدم کفایت توسط مجلس عزل شد و بعد از آن محمد علی رجایی روی کار آمد که او نیز چندی بعد ترور شد بعد از آن نیز آیتالله خامنه ای به این مقام رسیدند که پس از فوت رهبر کبیر انقلاب با نظر مجلس خبرگان رهبری به مقام رهبری نایل شدند، و تا شروع دولت جدید کار را به میرحسین موسوی سپردند.
با فاکتور گیری این ده سال و بررسی روسای جمهور بعدی که دو دوره چهارساله کامل را بر مسند قدرت بودند یعنی آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و اکنون حسن روحانی میتوان دریافت که ۲۴ سال دومین مقام بلند پایه سیاسی و اولین قدرت اجرایی کشور در دست اصلاحطلبان بوده است . شایان ذکر است که در این بین تنها دو دوره ۴ ساله این مقام به محمود احمدی نژاد رسید که دقیق نمی توان او را اصول گرا دانست.
به هر حال نکته قابل تأمل آن است که ۲۴ سال برای مدیریت یک کشور تزریق تفکر و عمل اصلاحاتی بر مردم به هیچ عنوان فرصت و جایگاه کمی نیست و میتوان تمام کمبود ها و ضعف ها و شرایط سختی که در اجتماع، اقتصاد،معیشت و رفاه ملت شریف که شاهد آن هستیم را حاصل ۲۴ سال مدیریت غرب گرایانه اطلاح طلبان دانست.
امروز با اثبات عدم کفایت دولت با توجه به این که سیستان آب ندارد و اهواز هوا ندارد، و ارزش پول ملی و پاسپورت ایرانی به هیچ رسیده و تنها پیشرفتی که در حوزه اقتصاد داشتیم در رشد قیمت دلار و کالا ها چه اساسی و چه غیر اساسی، تورم دو رقمی و مفاسد اقتصادی بوده است ،که همچنین نارضایتی بی سابقه ای از جانب مردم هستیم.
از پاستور هردم صدایی می آید که ما اختیار نداریم و نمی گذارند کار کنیم و تا بود تقصیر ها گردن دولت قبل بود و حالا که بهانه ی قبلی مندرس شده به دیوار دیگری چنگ میزنند.
قبل از انتخابات ایالات متحده آمریکا در اردوگاه اصلاح طلبان صحبت از عدم مشارکت مردم بود و اینکه هر چه بیشتر ملت را به این سمت سوق دهند اما حالا که با پیروزی جو بایدن نور امیدی به این اردوگاه تابیده در نرمشی قهرمانانه در رسانه های خود فضای جامعه را به سمت مشارکت و رای دوباره به کاندیدهای منتخب اصلاح طلب ها هدایت می کنند و سناریو قدیمی رقیب هراسی با دلایلی همچون نظامی بودن، عدم توانایی در مذاکره با جهان و دیوارکشی و با رنگ و لعابی جدید پیش کشیده اند.
اما سوال اینجاست اگر مقام ریاست جمهوری بد است و اختیارات ندارد، اگر دخالت در آن زیاد است و تمام هر آنچه که جریان حامی دولت به دومین مقام والای سیاسی و اولین مقام اجرایی کشور نسبت میدهند ،چرا ۲۴ سال این جایگاه را اشغال کرده اند و چرا گوش تا گوش رجل سیاسی این طیف اگر بتوان آنان را اصلا رجل سیاسی دانست صف کشیده اند تا مجدد بر تخت به قول خودشان زهوار در رفته پاستور تکیه بزنند؟
اگر چنین است چرا وقتی رقیب برنده میشود فاز تقلب برمیدارند و آشوب میکنند ؟؟اگر انتخابات ایران انتصابی و فاسد است چرا برای شرکت در آن سرو دست میشکنند، اگر تایید صلاحیت نشوند فتوا میدهند برای عدم مشارکت و اگر تایید شوند فریاد بشتابید بشتابید سر میدهند؟
آنچه از ناکارآمدی و عدم کفایت و فساد های دولت و این رفتار های دوگانه جریان حامی دولت مشخص است بیشتر سودای قدرت و کسب ثروت دارند تا رسیدگی به معیشت و رفاه مردم و قطعا با توجه به رشد فهم سیاسی ملت شریف ایران دیگر جایی در کاغذ رای نخواهند داشت .
/ یادداشت فهمیه رضایی کارشناس روابط عمومی و فضای مجازی
نظرات